اوستای من تو بیمه همیشه از اینکه من به پول فکرنمی کنم ناراحت و نگرانند ولی استاد عزیزم یک دونده می دونن که برای اینکه پول در اختیار ما باشه ما نباید در اختیار اون باشیم- کتاب بابای دارا بابای ندار-. راستش کمی سخته که تو جامعه امروز روی اعتقاد خودم- یک دونده- بمونم باید و باید به نصیحتهای اوستا هم فکر کنم و به پول اهمیت بدم به شکل درست + حفظ اعتقاد درست.
بعضی از ما باید به سمت کارافرین بریم تا احساس موفقیت کنیم و این یعنی اوج ازخودگشتگی و پرداخت هزینه تا به خواسته ی بزرگمون برسیم>>کارهای متفاوت و بزرگ در کنار هم به صورت یکپارچه و کشف قدرت هستی.
تا برای کارهای کوچیکتون پی گیر نشید به سمت موفقیت نرفتید و این کارهای پراکنده داشتنشون از نداشتن بدتر هست چون نرسیدن به هدف را گوش زد می کنه و انرژی را تحلیل می بره. تمرکز ذهن و قدرت یعنی بلند شین و افکارتون را سامان بدین..باور می کنید چند هفته پیش بی مقدمه رفتم شهرداری و در ارتباط با ادم ها و کاری بی نهایت جدید و تازه یک پروژه عمرانی بزرگ را که تو جهان فقط ژاپن انجام داده پیگیر شدم و اونها مدام ازم می پرسیدن شما از تهران اومدین ؟نه- مدرکتون عمرانه؟نه -حرفه تون چیه؟؟؟؟؟و ...؟ ولی با همین تعجب ها از جسارتم استقبال کردن و کار در جریان هست و من بی نهایت ازش انرژی می گیرم و همین ارزش داره حتی از درسم بزنم.چون به قدرت می رسم